داستانک شیرین

قلب مهربان

داستانک شیرین

 

پسر گرسنه اش است ، شتابان به طرف یخچال می رود 
در یخچال را باز می کند

 

عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند
 
پسرک این را می داند
 
دست می برد بطری آب را بر می دارد
... کمی آب در لیوان می ریزد 
 
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم " 
پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است
 
 

  

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 14:4 ] [ lost love ] [ ]